نمایش 49–72 از 104 نتیجه

کتاب آشیل صدا

۲۵,۰۰۰ تومان
قسمتی از متن کتاب: « رسم من این است که هر قسمت از کتاب را چهار بار بنویسم؛ چک نویس اول و بلافاصله چک نویس دوم. بعد با کمی فاصله پاک نویس توی دفتر. و پس از آن تایپش می کنم. و تا یک قسمت تمام نشود نمی روم سراغ قسمت بعدی. سرآخر فکر کنم چیزی که مرا خواهد کشت وسواس در پاکنویس های بیهوده است! و...»

کتاب بی رد

۲۵,۰۰۰ تومان
با این وضع بهتر نیست کمی تنها باشم؟ فکر کنم و بعد خود را بنویسم. داستان خودم را. بله این بهترین است! باید یک گوشه خلوت پیدا کنم. بیرون از هر هیاهو و دور از هر انسانی. تنهایی روح را پرآزاد می‌کند. مثل کبوترهای عمو وقتی در قفسشان را پسر خل و چلش باز می‌گذارد!

کتاب مثل خاری در کف باد

۱۶,۰۰۰ تومان
این‌چنین است که با زبانی کاملاً امروزی احضار مهیج انبوهی از شاخص‌های گذشته روی می‌دهد. زبانی که در ساز و کار و در نحو ساده و سر راست است، اما مناسبت‌های بدیع در کلمات و هم‌نشستن عناصر شگرف در روایتی روزمره متافیزیکی پدید می‌آورد که با مصداق سنجیدنی نیست؛ حضوری همواره و فرار از شعف است. درست مثل شعف آنکس که مسیر هر روزه را طی می‌کند در حالی که ذهنش در حال کشف ناکجاهایی نوین است. مثل خاری در کف باد حیرت زده‌ام کرد! ظاهر اثر چیزی نظیر همان اتوبوس درون شعر است، یک سکون امن در دل حرکت، اما از پنجره‌هایش تصاویر بسیاری می‌گذرند که حتی به نظر من نیاز به یک لیدر تور به مثابه پانوشت‌ها ندارند؛ همه چیز – چه سطری از الیوت، چه خاطره‌ای از عهد عتیق – چنان طبیعی و بی‌قید و شرط حاضر می‌شوند و به غیاب می‌روند که از دلالت کردن به هر معنایی غیر از حضور و غیاب خودشان بی‌نیازند. این یعنی گشت و گذار در میان متون، بی‌التفات به تبارشناسی هر متن. اما گزینش هدفمند عناصر و جای‌گذاری مناسبشان در متنِ در حال وقوع – یعنی همین متن حاضر – خود به خود صاحب تبارشناسی می‌شود. و از این رهیافت از جهانی شلوغ و پر هیاهو به جهانی فردی می‌رسیم که به روشنی و بی هیچ لکنتی خودش را باز می‌گوید؛ باز می‌گوید آنچه را که از جهان بیرون دریافته، در خودش وطنی کرده، و آنچه را که در تنش حمل می‌کند و مجموع این‌ها سوژه‌ای آبژکتیو است انگار، مثل هایلایت یک پیکره در یک نمای عمومی، مثل گذر شهاب‌سنگی در سینه‌ی آسمان. با اینکه خودش را می‌نمایاند اما جهان پیرامونش را هم نمایان می‌کند. ادامه مطلب در مجله کژیسم

کتاب مارپیچ سیاه

۱۲,۰۰۰ تومان
آوازه‌خوان فریاد بلندی می‌کشد و حفره‌ای را که روی صندوق بزرگ است باز می‌کند و به درون آن می‌خزد در حالیکه جنازه‌ی ناجی را به دنبال خود می‌کشد. زندانیان یک به یک در حالیکه دیوانه‌وار آواز می‌خوانند به دنبال او می‌روند گویی آنها خود را از دنیا به بیرون پرت می‌کنند. وقتی که آخرین محکوم از نظرها ناپدید شد در جعبه بسته می‌شود. سکوتی ناگهانی حکمفرما می‌شود. پس از لحظه‌ای از پشت جعبه دود سیاه غلیظی به صورت مارپیچ به هوا می‌رود. برخورد دستی با شانه‌هایت باعث می‌شود تپه‌ی رو به رو ناگهان تاریک شود. بی هوا برمی‌گردی. چیزی که می‌بینی هیکل تمام قد یعقوب است که صورتش با پارچه‌ای سفید پوشانده شده. از جا می‌پری. می‌گوید: نگفتم می‌برنت پسر؟! صدای خنده تپه‌های اطراف بقعه را پر می‌کند.