رمان, رمان ترجمه, معرفی کتاب

معرفی کتاب قمارباز

Featured Video Play Icon

داستایوفسکی قمارباز را در میانه‌ی زندگی نوشت. در کوتاه مدتی که پس از یک زندگی پر فراز و نشیب به آرامشی نسبی دست یافته بود. اما گویا می‌خواست با این کتاب – اگر چه میگویند به سرعت نوشته شد برای پول – روشن کند که اهل عافیت نیست.

قمارباز داستایوفسکی روی دیگر بازارف تورگینف است، همان شخصیتی که برای اولین‌بار در ادبیات نهیلیست خوانده شد، اما اگر بازارف نهیلیستی هیچ‌انگار است، قمارباز یک وارث آدم به تمام معناست.

قمارزباز شروع پرسش داستایوفسکی – اگر خدا نباشد، پس همه چیز جایز است – است. قمارباز نه مانند بازارف نماینده‌ی نژاد انسان، بلکه نماینده‌ی انسان تنهاست که آمیخته‌ای‌ست از آنچه از تبارش به ارث برده. او به همه‌ی قوانین متعین انسانی با دیده‌ی بازنگری نگاه می‌کند – وطن، قومیت، نژاد، نسبت‌های خونی و ازدواج – و گویی می‌پرسد آیا همه‌ی این فرض‌ها درست است؟ و شاید پرسشی نهادینه‌تر؛ درست چیست؟

بی‌شک داستایوفسکی از عمده‌ترین بازنگرها در کلیت اخلاق انسانی‌ست. و بی‌شک قمارباز گرانیگاه اندیشه‌ورزی داستایوفسکی‌ست.

قمارباز زندگی را یک بار دیگر از درون انسان می‌بیند، نه از برساخته‌های بیرونی.

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *