رمان, رمان ترجمه, معرفی کتاب

معرفی کتاب سربازها و عاشق‌ها

Featured Video Play Icon


جنگ و جوانی در حال قایم باشک بازی‌اند.
پنهان‌گاه‌ها پر است از خطر‌هایی که خالی از زیبایی نیست. بخت، معلم هژده ساله را تو یکی‌شان راه می‌دهد تا او نظرگاهی باشد برای دیده شدن تهدید‌ها، فقر، اضطراب و زن زیبایی که امیال جوانی‌اش به شکلی طبیعی – بی آن‌که تعصّب همسر جنگ رفته‌اش را با چارچوب اراده در نظر بگیرند – در حال تراوش‌اند.
شاید اگر نویسنده در زیاد پرداختن به مناظر روستایی تلاش کنترل شده‌تری به کار می‌گرفت ما شاهد استعاره‌های بسیط‌تری که در قالب معماری خانه‌ای مشرف به درّه که معلّم جوان در آن به سر می‌برد، می‌بودیم؛ لوکیشن جمع و جوری در بازنمایی هم لذّت‌مندی از طبیعت هم دهان باز مرگی که گویی از ته درّه خمیازه می‌کشد!
فکر می‌کنم نگرانی‌های حیثیتی موجود در محیط‌های کوچک روستایی از خود جنگ، که کاری جز ویرانی ندارد، به منزله‌ی یک تکان‌دهندگی اخلاقی دارند استفاده می‌کنند تا همراه از میان رفتن جان‌هایی که ارزش زیستن داشته‌اند، باور‌های کهنه‌ای که نگه‌داری‌شان قابلیتی بیشتر از  تخریب جسم، یعنی توان اصطحلاک اندیشه‌ای را از نسلی به نسل دیگر دارند را تضعیف کند؛ مانند آدمی در حال سقوط از درّه که در آخرین لحظه دست پلشتی را هم می‌کشد تا – به احتمال قوی با لبخندی پیروزمندانه – به تاوان بهره‌کشی‌های غیرطبیعی‌اش او را سر راه رفتن به بزم مرگی هدف‌زا، به مرگی زوال‌مند برساند.

کسری عبدی
+ posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *