مرور کتاب, رمان, رمان فارسی

مرور کتاب روزهای عنکبوت

کتاب روزهای عنکبوت

روزهای عنکبوت رمانی است موجز و پست مدرن.
راوی پدری است شاعر  مسلک و نویسنده که با پسرش طهمورث زندگی می کند و ظاهرا از همسرش جدا شده.
روزهای عنکبوت، روایت دغدغه های شخصی اجتماعی و سیاسی راوی است که با زبانی موجز ،طناز و فانتزی و اغلب شاعرانه بیان می شود. بخشی از دغدغه های شخصی راوی درگیری با خلق آثارش است. نگاه راوی به اشیا عجیب است و جزئیاتی را خلق می کند که حاصلش آشنایی زدایی های مثال زدنی است. راوی به همه چیز از منظری تازه نگاه می کند، درست مثل کودکی بازیگوش، مثل طهمورث.
رمان سرشار از تصاویری بدیع است.
“ماه آنچنان  در تیزی نوک‌شیشه ها برق می زد که دندان گرگ در فیلم و قصه ها.”
قلم راوی بازیگوش است و خواننده را هم درگیر بازیگوشی های خودش می کند.
البته دغدغه های شخصی راوی مخصوصا ارتباطش با طهمورث در داستان پررنگتر از بخش‌های دیگر است و بی پولی راوی که گویا مثل نفرینی ابدی اورا گرفتار کرده . نفرینی که گویا با هر نویسنده ی وطنی زاده می شود.
نویسنده در بخش‌هایی با طنازی به ارتباطش با خانواده و دوستان می پردازد که به نظرم این بخش‌ها اگر در رمان بسط داده می شد بهتر بود.
اگرچه نویسنده با خلق صرف شام در خانه ی پدری به گونه ای موجز روابط بین آدمها و اشیا را روایت می کند.
راوی /نویسنده در دل اثر مانیفست خودش را رو می کند. اینکه او از کلان روایت بیزار است و خلق خرده روایت‌ها در راستای این بیزاری ست.‌
“سایه ی کلان‌روایت هبوط مثل آل افتاده بر هر روایتی .دلم نمی خواست، دلم نمی خواهد…”
و اینکه هیچ نوع سبک ادبی مجابش نمی کند.
“بعد به تلخی نتیجه گرفتم دیگر آن چه انسان از رمان نویسی به دست آورده جوابگوی روایت جهان من نیست، حتا موقعیت ساده و کوتاهی مثل سر سفره ی شام در خانه ی پدری .”
راوی /نویسنده در رمان در واقع به چگونگی شکل گیری رمانش اشاره می کند.
“دلم می خواست شلم‌شورای هم زمانی مضحک را بنویسم ، به همان‌ترتیب که سطر به سطر خوانده می شود و در طول زمان تکه های روایت شکل می گیرد.”در رمان، ما بیشتر از هر چیز با کلمه و مکاشفات راوی با کلمه روبروییم. شاید به همین دلیل است که راوی بیشتر از آنکه درگیر روابط آنهم از نوع خانوادگی باشد، درگیر کلمات است.
اگرچه یکی از خلاقانه ترین صحنه هایی که نویسنده خلق کرده،  صحنه ی شام خانه ی پدری است و این همانی این صحنه با پنجره های چت روم در به قول راوی فیس آباد.
دو قاشق آخر را با سبک ترکیبی از هاراگیری و حمله به پرهاربر فشار دادم توی دهنم و پیش از اینکه باز پنجره های چت روم سفره ی پدری باز بشوند بلند شدم.”
“راوی نویسنده در این اثر گویا اشیا و کلمات و روابط را دوباره و از زاویه دید شکاک و ریز بین و و طناز خودش باز خوانی می کند. روایتی گاه سهل و ممتنع.
او دقیقا همچون طهمورث پسرش ، مثل یک کودک با اشیا و همه چیز برخورد می کند و تحیرش باعث خلق روایتهای طناز و بدیع می شود.
و اما این زن است که علی رغم مقاومت راوی در برابر زن،  روایت راوی را رنگ و بویی مادرانه می دهد و مرد عنکبوتی را وامی‌دارد که تارهای تنیده شده ش را روی کولش بگذارد و برود.
اگرچه پشت در :
“دو تا پنجه ی مخوف با ناخن های موحش تو نور کم ماه پیدا بودند.انگار گرد مهتاب سفیدشان‌کرده بود.

ناهید شمس
+ posts

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *